سینما و کتاب به روایت من hass.ir ll

12313

دهه دوم قرن بیست و یکم دهه ی اکشنها و تخیلات سینماست و در این میان نویسندگان و کارگردانان سه گانه ماتریکس هم بیکار نماندند و دست به نوشتن و خلق شاهکار شماره چهار خود زدند ابر اطلس
یک فیلم سینمایی تمام عیار و شاید به جرأت می توان گفت شش فیلم سینمایی در یک اثر ؛ روایت تو در توی واچوفسکی ها ، روایت و تعریف آنها از فلسفه و منطق خودشان است و دیالوگی را چندین بار در فیلم تکرار می کنند که انسانها در زندگی هایشان به ارتباط با دیگران محدود می شوند و زندگی ها همه با هم ارتباط دارد ، داستان ارباب یواینگ و برده سیاه پوست که ازاد کردن برده به ارتباط یواینگ در سالهای 1849 با سامنی کره ای در سالهای 2444 ختم می شود آن هم زمانی که سامنی مظهر انقلاب و الهه آزادی و نجات مردمان آینده خود شیفته فیلمی سینمایی ساخته شده از داستان پیرمردی دیوانه و عاشق بنام کاوندیش است و گفته ها و شعارهای سامنی که برای آیندگان به یادگار می ماند از دیالوگ های پیرمرد دیوانه الهام گرفته شده است ، کمی آن طرف تر عقب تر یا جلوتر از سالهای زندگی سامنی او بدل به خدایی برای یک قبیله دره نشین بز چران شده است

ابر اطلس بر مبارزه ازلی خیر و شر تاکید دارد و در همه داستانک های خود یک فرد شرور و همیشه با بازی هوگو ویوینگ حضور دارد ، بررسی آثار سینمایی نویسندگان قدرتمندی چون واچوفسکی ها به کنکاش در شخصیت و ذهنیات آنها بستگی دارد و کمتر می توان فیلم هایشان را از دیدگاه فرم و فیلمسازی مورد بررسی قرار داد
همراه با شروع فیلم داستانی عاشقانه شروع می شود و پیش می رود عشقانه ای که به همجنسگرایی و عشق این افراد باز می گردد « البته شاید نوشتن این قسمت از فیلمنامه به لانا واچوفسکی برادر خواهر شده واچوفسکی ها واگذار شده باشد » اما پختگی و تکامل داستان هیچ گاه تحت الشعاع این عقاید و اتفاقات قرار نمی گیرد ، دو مرد همجنسگرای عاشق از هم جدا می شوند این جدایی و دوری به مرگ و خودکشی رابرت موزیسین و سازنده قطعه موسیقیایی ابر اطلس می انجامد و سیکسمیت می ماند تا با داستان خبرنگاری بنام لوییسا ری گره بخورد
فیلم اخر واچوفسکی ها پر از صحنه های اکش متفاوت به دلیل سیر زمانی متفاوت فیلم است ، زد و خورد ملوانان در کشتی قرن نوزدهمی ، آزادی و هفت تیرکشی غربی در سال های 1970 و اکشن بر زرق و برق آینده ها در سئول نو ؛ ابر اطلس همراه هر داستان عشقی را هم روایت می کند البته گونه های خاصی از عشق که متفاوت با عقاید خیلی از انسان هاست و فقط در قاموس واچوفسکی ها اتفاق می افتد عشق رابرت به سیسمیک آنگونه است ، عشق الهه ای بنام سامنی به فرمانده هی جو جنگ ، عشق خنده دار کاوندیش به نامزدش و عشق زاکاری جنگجو به دانشمندی از آینده
نوشتن راجع به فیلم ها و آثاری اینگونه که روایاتی موازی و تو در تو سخت و پیچیده است ؛ اما می توان به جرأت فیلم ابر اطلس را جز بهترین های تاریخ سینما در تمام گونه های سینمای دانست ، فیلمی که تمام ژانرها را در بر می گیرد و از هیچ کدام از داستان هایش دور نمی شود و عقب هم نمی ماند
بازیهای متفاوت تام هنکس ، هالی بری و هیو گرانت هم جز شاخصه های موفق و بارز فیلم است ، فیلمی با چنین پروداکشن و صحنه های عظیم نیاز به خیل بازیگران دارد اما ابتکار واچوفسکی ها در داستانک هایشان ساختن و بازی گرفتن از تام هنکس و هوگو ویوینگ و هالی بری در نقش های متفاوت است ، اما در کل این بازیگران نقشی ثابت را دارند و مخاطب را سر درگم نمی کنند آن شخص که بد است در تمام داستانک ها بد باقی می ماند « راجع به هوگو ویوینگ » اما هنکس گاهی بد خوب می شود ، وسوسه می شود و ... همانگونه که در پارت مربوط به زاکاری فوق العاده به وسوسه ای شیطان اشاره می شود

بدون دلیل واقعا نمی توانم بازی درخشان و بی نظیر هیو گرانت در این فیلم را نادیده بگیرم که اولین بار او را در فیلم سینمایی ماه تلخ رومن پولانسکی در نقشی سخت و خاص دیده بودم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی