سینما و کتاب به روایت من hass.ir ll

12313

آنقدر ساده لوحی و خستگی و خمودگی موج می زند که از بطن مردمان روستا یک عاشقانه ساده به سبک سامان مقدم روی می دهد ، فیلمی که هرچه منتظر ماندم یک کار سینمایی ببینم نشد و فقط مستند معرفی مردمان ابیانه را دیدم البته که معرفی نبود حتی در حد داریوش مهرجویی ، یک مستند با دوربین کند و خسته ی مثلا هنری که دائم در میزانسن های کارگردانش استار زن و مرد فیلم را با ژست های آتلیه ای وادرا به بازی می کرد  تا تصویر هنری با بکگراند روستای تاریخی بیافریند ، البته ژست اپوزیسیون نداشت تا منتظر ظهور یک نخل و شیر و خرس و سگ ونیزی و سیسیلی و فرانسوی باشیم

یک عاشقانه ساده در روستا می گذرد و روستا مشخصات و ویژگی های خاص خودش از جمله سادگی ، شور و طراوت ، گویش ، لهجه و پوشش و ... را دارد که جز همان پوشش اگزوتیک و مزخرف استارهایش هیچ مشخصه ای از روستایی بودن ندارد ، نه لهجه ها روستایی است و نه تفکرات و بیشتر مدرنیته غلط شهری در عاشقی و قرار ها و گفتار ها رخ می نماید

فیلمنامه هم داستان را غلط اغاز می کند و در همان شروع کار یک قرار مخفیانه خارج از روستا و در تاریکی شب بدون حضور قلقلک های جنسی و گفتگو های پاک و عارفانه گندم و علی ، این مخفی کاری های ساده لوحانه پاک ادامه پیدا می کند بگونه ای که در ادامه روند فیلم هیچ چیزی را برایش پیش بینی نکرده اند و اتفاقات آنقدر ساده گرفته می شوند و ارام می گذرند که خبری از نگاه ها و عقاید روستایی نیست و بعضی جا ها بوی سریال های ماه رمضان می دهد و عشق ها هم آنقدر معلق میان اسمان و زمین تعریف شده اند که در پس این همه نا امیدی گندم و علی چگونه حرف از اینده و زندگی می زنند

اگر قرار بود کارگردان سادگی و صفای روستا و روستایی را به تصویر بکشد بجای یک فیلم تبلیغاتی از ابیانه می توانست کمی بنشیند و از آثار یدالله صمدی « سارای و حتی افسانه دمرول » و خسرو معصومی و فریدون حسن پور را مرور کند تا از فضای ساخت شمس العماره و تفکرات ساخت قلب یخی بیرون بیاید

از ضعف های اساسی اثر بعد از فیلمبرداری آرام و بی حس و روحش ، رنگ بندی و نورپردازی و طراحی دکور ساده لوحانه است ، خانه ها ، نانوایی ، قهوه خانه و مراسم عروسی بیشتر شبیه ماکت حمام فین کاشان و موزه عبرت هاست و کمی هم شبیه تابلو های نقاشی کهنه روستایی که نقاشش در اولین تجربه های خودش بوده ، هیچ چیزی باور پذیر نیست ، انسان های فیلم زندگی نمی کنند ، تفکر روستایی ندارند ، فعالیت روستایی ندارند ، صفای روستایی بودن ندارند و آنقدر برجسته به معنای قلابی و دروغین ایفای نقش می کنند که حتی اگر مقدم سریال یک عاشقانه ساده را به سبک شمس العماره هم می ساخت باز هم کار خوبی از اب در نمی آمد

و واژه چِندِش آور فرهاد آییش : « چُپُق بکش » چقدر اور اکت و بیرون از کار شبیه یک وصله ناجور به پیراهن رنگارنگ روستا

یادم هست در یک نگاه نصف و نیمه درست به اخلاق و شرع در فیلم همایون اسعدیان « طلا و مس » مرد داستان در نبود همسرش و حضور مهمان زن نامحرم فیلم می کوشید درب ها و پنجره ها را باز نگاه دارد تا ... اما اینجا همه چیز برعکس است در و پنجره را محمک تر هم می بندند تا ... شاید فیلم در روستا های نیویورک و لس آنجلس می گذرد هر قدر کوشیدم از بیان این مطالب پرهیز کنم نشد ، انقدر فیلم وصله ناجور غیر روستایی دارد که ...

احمد مهرانفر خوب است حداقل تنها مدل روستایی فیلم اوست لهجه دارد البته غیر کاشانی و ابیانه ای ولی در کل حضور یک روستایی را در فیلمی که لباس و خاک و خل هم بازیگرانش را گریم روستایی نکرده تلقین می کند

مهراوه شریفی نیا آنقدر بد و بچه گانه و چِندِش آور فیلم باز ی می کند و علی قربان زاده هم چند پلان دارد تا پس مدت ها بیاید و شعار بدهد : « من تا وقتی کتاب دارم تنها نیستم » ، به یاد غزل ...!

فیلم بیشتر مستند است و نوع تصاویر و فیلمبرداری هایش مستند وار است ، پلان های اضافی و خام کوتاه بسیار دارد ، چه ضرورتی دارد تصویری از راه رفتن مهناز افشار و مصطفی زمانی و همایون ارشادی در بکگراند ابیانه برای چند ثانیه گرفته شود آیا معرف روستاست بعنوان روستا در یک فیلم سینمایی یا تصویریست برای بروشور معرفی ابیانه

حتی صحنه های بحران فیلم هم آنچنان قدرتی ندارد ، اصلا هویتی ندارد و در سکوت آرام رخ می دهد و ادامه پیدا می کند البته بدون آزار و داد و فریاد ، یک مرد برای افزایش مشتری های نانوایی اش مخدر به خمیر می افزاید تا مردم را معتاد نانش کند ... و جایی دیگر پدر از ارتباط مخفیانه دخترش با علی خبر دار می شود و چقدر هم ساده عصبانی می شود و واکنش نشان می دهد ... بگذریم

بازی های بازیگران در سینما از او در ذهن مخاطبانش یک شخصیت می سازد گاه قدرتمند ، نجیب ، زیبا ، ترسو ، منفور و ... برخی بازیگران در سینما بدل به تیپ و کلیشه های مرسوم می شوند و برخی در این دام نمی افتند ، حال بر هم زدن این تیپ ها در ذهن مخاطب برای خلق یک کاراکتر هنر کارگردان است ، هنر بازی گرفتن از بازیگرش برای خلق یک چهره متفاوت ، اما در یک عاشقانه ساده سامان مقدم از عهده این امر بر نمی آید و مصطفی زمانی را همانگونه که در آل ، قصه پریا و ... بود می بینیم شهری و به قولی با کلاس و مهناز افشار را هم هر قدر که گریم شده باشد و پوشش تغییر کرده باشد باز همان مهناز افشار فیلم های گذشته می بینیم

ای کاش کارگردان کمی مایه های لهجه و سادگی و سنت گرایی را به فیلمش می افزود تا مهناز افشار و ... کمی باور پذیر تر می شدند ولی در هر حال ناخودآگاه ذهن مخاطب اجازه برقراری ارتباط او را با مهناز افشار و مصطفی زمانی و علی قربانزاده و مهراوه شریفی نیا و از همه بیشتر امیر حسین رستمی روستایی را نمی دهد

تدوین فیلم هم به شدت ضعیف است همانگونه که در بالا ذکر شد استفاده بیش از حد از پلان های کوتاه و خام بی ربط آن هم در بین سکانس اصلی به شدت به فیلم لطمه وارد می کند ، پلان های کلوز آپی عاشقانه هم آنقدر بی مورد و اشتباهی هستند که جای خود دارند

موسیقی که در بک گراند فیلم دائم و یک نواخت به سبک دوربین ساخته شده است هم مخاطب را بی حوصله و خسته می کند و بیشتر مایه های مستند دارد

همه انسان های روستا افسرده هستند و بیشتر درگیر معضلات شهرنشینی امروزی بازیگر ها هم با سابقه یشان همین امر را تلقین می کنند و در انتها یک عاشقانه ساده بیشتر مدرنیته است و شهر زده بی آنکه خودش بخواهد و بداند بلکه تفکرات اشتباه و ضعف های کارگردان و فیلمساز این مشکلات غیر قابل باور بودن فیلم برای مخاطبش را ایجاد می کند و یک پیشنهاد بصری دیگر برای عوامل و کاگردان تماشای فیلم خانه دوست کجاست عباس کیارستمی برای طرح یک فضای روستایی و مردمان روستایی واقعی

نظرات (۱)

  • مرتضی خواجوند سریوی
  • به نام خدا

    سلام عیکم
    با احترام

    از طریق برادر سید مهدی موسوی توفیق آشنایی با جناب عالی را پیدا کردم. ان شالله سربلند باشی
    نقدتان بسیار دلی بود و جذاب و شیوا.
    فیلم استرداد برایم فیلم جذابی بود. دوست دارم اگر نقدی دارید برای بنده میل کنید یا در وصرت تمایل در وبلاگتان آپ کنید.

    با سپاس 
    در این شب ها مرا نیز دعا فرمایید
    یا آقا رسول الله


    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی