روایتی از یک زندگی در کنار دوستی ، اتفاقات خاص کودکی همه چیز را بهم می ریزد ، بالاخره امروز بادبادک باز را دیدم ساختار قدرتمند فیلمنامه با کمترین سیاه نمایی یک کارگردان غربی از مردمان مسلمان ، فیلمبرداری فوق العاده از مناظری بکر ، موسیقی فوق العاده ای که از صفر تا صد به همراه فیلم پیش می رود و یک بازی فوق العاده از همایون ارشادی مشخصه های این فیلم زیبا بود
بادبادک باز داستان دو دوست است که یکی ارباب و دیگری نوکر است ، پسر ارباب قدرت دفاع از خود را ندارد اما پسر نوکر همیشه پیش مرگ اوست برای او کتک می خورد بخاطر او می دود تا بادبادک بازنده را از دست دیگران بگیرد و تمام عشقش پسر ارباب است ، اما روز مسابقه بادبادک بازی اتفاقی خاص رخ می دهد که این دوستی ناگهان از هم می پاشد در ادامه روسیه ی کمونیستی افغانستان را اشغال می کند و دو دوست فرسنگ ها از هم دور می شوند
مارک فارستر پس از فیلم فانتزی در جستجوی ناکجا آباد ، دست بر روی موضوعی خاص گذاشت ، موضوعی که به فیلمی انجامید با عشق ، دوستی ، جنگ ، نفرت ، دروغ ، جدایی ، مرگ و دوباره زندگی ؛ کمترین سیاه نمایی یا بطور کل هیچ گونه سیاه نمایی در این فیلم از افغانستان دیده نمی شود ، افغانستان کشوری زیبا و آرام است مردمانش در خوشی هستند و همه ساله مسابقه بادبادک بازی را انجام می دهند ، اما پس از رخ دادن جنگ و اشغال این کشور توسط کمونیست ها ورق و روی داستان عوض می شود جای خوشی ها به غم ها و دوری ها بدل می شود و کارگردان تصویر دومی را که باید از افغانستان عرضه نماید بطوری دقیق و حرفه ای نشان می دهد ، شهر ها ویران شده است ، جنایات کمونیست ها با ظرافت و بدون بزرگنمایی بیان می شود ، خفگان ایجاد شده توسط طالبان بی داد می کند قتل ها و کشتارها و غارت ها افزایش یافته ، به کودکان رحم نمی شود حتی مردم با اعضای بدن خود تجارت می کنند ، بادبادک باز نکته های ریز اما گفتنی دارد که امیر و حسن در کودکی به آنها اشاره دارند شراب خوردن را نهی می کنند ، به شدت به فردوسی و مولانا عشق می ورزند و به سواد و علم علاقه دارند نکته هایی که قبل و بعد از این فیلم در هیچ اثری دیده نشد ، امیر با اینکه کودکی نحیف و ترسو است اما همچنان به اعتقاداتش در آمریکا هم ادامه می دهد
لحظه اوج فیلم زمانیست که سهراب پسر یتیم شده ی حسن مانند پدر با تیر کمان آماده به پرتاب از عموی خود که همان امیر است دفاع می کند آن هم در مقابل شخصی که با یک عمل غیر اخلاقی باعث فروپاشی دوستی های امیر و حسن شده است اینک داعیه عمل به اسلام و سنگسار متخلفین را دارد
ترس در افغانستان و خشونت و تعصب طالبان فوق العاده به تصویر کشیده می شود به گونه ای که از همان لحظات ابتدایی ورود امیر به افغانستان جدید مخاطب با وی همزاد پنداری تلخ پر از ترس انجام می دهد ، شخصیت های فیلم به شدت جا افتاده هستند و هیچکدام هیچ جایی چه در کودکی و چه در بزرگسالی و ... رها نمی شوند ، فیلم دارای نقاط موازی زیادی است که باید یک جایی بهم متصل شوند و هیچ اشتباهی در این قسمت از کارگردان رخ نداده است و تمام افراد حاضر در کودکی در بزرگسالی هم متناسب با کودکیشان و افکارشان حاضرند ، رحیم خان نمونه اصلی این شخصیت پردازی و تفکر کارگردان است این مرد که محرم اسرار بابا پدر امیر است راز اصلی فیلم را پس از سالها به امیر می گوید تا چالشی نو برای او که از درگیری و جنگ متواری است ایجاد کند
بازی فوق العاده همایون ارشادی بعنوان یک بازیگر ایرانی چه در ارائه حالات مختلف احساس و سنی و چه در ارائه زبان افغانی بی نظیر است ، پدری که عاشق فرزند خودش است مانند دیگر فیلم ها حتما نمی خواهد که پسرش دکتر باشد و به نویسنده بودن او افتخار می کند ، همایون ارشادی به شدت عالی به ایفای نقش خود پرداخته و این قدرت به هنگام پیری او و زندگی اش ، آرامشش و مرگش به چشم می آید
لانگ شات های بی نظیر فیلم بردار دو افغانستان متفاوت را به تصویر می کشد یکی آباد و دیگری نابود ، تصویر برداری های ناب فیلم بهنگام بابادک بازی عالیست عالی ... و هیجانی مضاعف به تماشاچی تزریق می کند
موسیقی بین المللی که با چاشنی موسیقی مردم افغانستان همراه است تک تک صحنه های فیلم را چه غم و چه شادی یاری می کند و به لذت تماشای یک درام فوق العاده می افزاید
بادبادک باز تحسین مرا نسبت به خودش برانگیخت و من تماشای این درام فوق العاده را به همه پیشنهاد می کنم ، فیلمی که همه چیز دارد ...
